انجام آزمایشهای علمی همواره کودکان را شگفتزده میکند و مهمتر از این، مسیر ابتدا تا انتهای رسیدن به نتیجه است که کودکان لحظه به لحظه آن را گاهی با حیرت دنبال میکنند و رسیدن به تغییرات صورت گرفته، تازه سرآغاز پرسشگری است.
بهناز ترابپور که بیش از ۱۰ سال تجربه فعالیت در حوزه پیش دبستان دارد و از قالبهای متنوع برای تربیت و یادگیری در کلاسهای خود استفاده میکند در گفتگو با مرکز جامع تخصصی تربیت و یادگیری کودک میگوید: “نظارهگر بودن کودکان در حین اتفاق افتادن آن آزمایش، هم برای مربی جذاب است و هم بچهها را شگفتزده میکند. برای مثال وقتی بچهها رنگ زرد را با رنگ قرمز از طریق خمیر بازی یا رنگهای استاندارد دیگر ترکیب میکنند و شاهد تولد رنگ نارنجی هستند، چشمان آنان از شادی میدرخشد. من بارها این صحنههای شگفتانگیز را شاهد بودم و از لذت بچهها خودم لذت بردم.”
او درباره این نکته که اصولاً انجام آزمایشهای علمی چقدر میتواند در پرورش حواس پنجگانه کودکان مفید و موثر واقع شود گفت: “خیلی زیاد. برای مثال من از طریق بازی با چشمبند، چشمان بچهها را میبندم تا آنان با کنجکاوی از حواس مختلف خود مثل لامسه، بویایی و چشایی به کشف یک سری چیزها برسند. بچهها از این بازی که در واقع نوعی آزمایش نیز هست خیلی خوب استقبال میکنند و گاهی تا یک ساعت سرگرم هستند. در واقع از این طریق معنای حواس پنجگانه و کاربرد آن را به راحتی درک میکنند.”
ترابپور در خصوص استفاده از ابزارهای پیچیده و یا آزمایشهای مبهم برای این کودکان گفت: “من خودم آزمایشهای سخت را که خارج از درک نوآموزان باشد انجام نمیدهم. چون سردرگمی آنها را دوست ندارم. مثلاً برای این که کودکان من متوجه وجود هوا و سبک و سنگینی وزنها بشوند، بادکنک را فوت کردیم و با نوع خالی آن مقایسه کردیم. همچنین برای آزمایش سبک و سنگین هم کاغذ و سکه را روی آب قرار دادیم که برایشان قابل فهم و درک بود. و از انجام و تکرار آن لذت میبردند.”
وی در ادامه یادآوری کرد: “کودکان در بین آزمایشها، به آن دسته از فعالیتها واکنشهای خوب و جذاب نشان میدهند که خودشان بتوانند آن آزمایش را انجام بدهند. در واقع هر کاری که با دستان کوچک خودشان قابلیت اجرایی داشته باشد را دوست دارند و شاید بارها خواستار تکرار آن باشند. زیرا این کار باعث درک بهتر فعالیت توسط آنان شده و در ذهن بچهها تثبیت میشود.”
این مربی فعال در منطقه ۱۷ شهر تهران درباره ایجاد انگیزه در کودکان و فعال کردن حس بیشتر کنجکاوی آنان افزود: “ما باید به بچهها این فرصت را بدهیم تا خودشان محیط و دنیای اطراف خود را آن گونه که میبینند تفسیر کنند. برای مثال یک بار در کلاس در مورد علائم راهنمایی و رانندگی با بچهها صحبت کردیم. فردای آن روز هرکس در اطراف خود هر علائمی را دیده بود، درکلاس در موردش صحبت کرد و مورد توجه بقیه قرار گرفت. در همین رابطه یک بار درباره آرم استاندارد با هم صحبت کردیم و کودکان پس از آن، هر بار خوراکی را مصرف میکردند درباره نشان استاندارد روی آن جعبه یا بسته با شوق و ذوق حرف میزدند.”
این مربی در خاتمه خطاب به همکارانش تأکید کرد: “ذوق و شوق و هیجانی که در صحبت و کلام مربی وجود دارد باعث میشود تا بچهها با علاقهمندی بیشتری به آن موضوع توجه کنند و با احساس بهتری موضوع را یاد بگیرند و آن را دنبال کنند.”