موسیقی کلام در شعر به زبانآموزی و زبانآوری کودکان کمک میکند و این موسیقی، کلمهها را برای کودکان قابل لمس و آشنا میکند، همانطور که خیال و عاطفه کلمههای شعر را دیداری و ملموس میکند.
حسین تولایی، شاعر، نویسنده و برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در حوزه شعر کودک و نوجوان با بیان این مطلب گفت: “کودکانی که با شعر انس بیشتری دارند از دایره واژگانی گستردهتری برخوردار میشوند. همچنین تجربه احساس و عاطفه در شعرها باعث میشود کودکان در ابراز احساس و بیان آنچه در درونشان میگذرد موفقتر باشند. به همین ترتیب در ارتباط با دیگران (بزرگسالان یا همسالان) و نیز در ارتباط با خود مهارت پیدا میکنند.”
وی که دعوت شده از سوی سی و نهمین کنگره بینالمللی IBBY برای سخنرانی در شهریور ۱۴۰۳ در شهر تریست ایتالیا است در پاسخ به این پرسش که شعر و شعرخوانی مربی برای کودک، چطور میتواند به رشد قوای شناختی و کلامی کودک کمک کند گفت: “شعر از دو خمیرمایهی ظاهری تشکیل شده؛ یعنی کلمه و موسیقی. و نیز خمیرمایههای درونی مثل خیال، عاطفه، اندیشه و …. کلمهها و آهنگی که از همنشینی آنها حاصل میشود به کودکان کمک میکند تا بدون آنکه درگیر فرآیند آموزش و یادگیری شوند، شکل درست تلفظ کلمات را بشنوند و البته که این شنیدن همراه است با نرمی نوازش موسیقی کلام که برای ذهن و روان کودکان خوشایند است. از طرف دیگر خیالانگیزی و عواطف جاری در شعر، احساس کودکان را برانگیخته میکند و با تلطیف روح و روان کودکان به طور ناخودآگاه آنها را از هیجانات آنی و رفتارهای تکانشی دور میکند. همانطور که اندیشه درون هر شعر حتی سادهترین آنها باعث میشود کودکان در تجربه تفکر با شعر شریک شوند.”
تولایی که آثارش در رقابتها و جشنوارههای مختلف ادبی بارها نامزد و برگزیده شده همچنین افزود: “کودکان ذهن وسیع و سفیدی دارند و از حافظه بسیار قوی برخوردار بوده و از تکرار لذت میبرند. حالا تکرار در بازیهای حرکتی باشد یا بازیهای کلامی. به نظرم شعر برای بچهها نوعی بازی کلامی است، یک بازی کلامی که با ضرباهنگ و موسیقی همراه است. بهویژه که شعر کودک از وزنهای عروضی کوتاه و ضرباهنگ تند برخوردار است که همین به تکرار بیشتر و سریعتر کلام و کلمه (مثلاً کلمات قافیه یا ردیف) منجر میشود. همه اینها لذت شعرخوانی را بیشتر میکند. به طوری که کودکان در فرآیند شعرخوانی بهویژه با صدای بلند و دستهجمعی همراه با دوستانشان غرق در جهانی جذاب از تکرار کلام و موسیقی میشوند.”
او در پایان گفت: “با تأکید عرض میکنم که شعر ابزار آموزشی و وسیلهای برای تدریس اخلاق و نکات تربیتی نیست و هرگز نباید باشد. یکی از آسیبهایی که متأسفانه بسیار هم زیاد است این است که مقولهای به نام شعر آموزشی را برای بچهها در مدارس و کودکستانها اجرا میکنند. در حالیکه اولین کارکرد شعر لذتبردن کودکان است. لذت خواندن، لذت شنیدن، لذت موسیقی، لذت تجربه کشف؛ کشف تخیل، احساس و اندیشهای که در شعر نهفته است. همه آنچه به عنوان نکات اخلاقی و تربیتی و آموزشی بهعنوان هدف و مقصود بعضی از بزرگسالان است به طور غیرمستقیم در شعرها وجود دارد. تأکید میکنم به طور غیرمستقیم. مثال میزنم وقتی شما شعری برای کودکان میخوانید که در آن درختی از شکستهشدن شاخهاش ابراز ناراحتی میکند و میگوید دستم درد میکند و … در واقع شما با ساختن جهانی خیالی و سرشار از همدلی و احساس این اندیشه را به طور غیرمستقیم به کودکان منتقل کردهاید که مثلاً نباید شاخه درختان را بشکنیم. همینطور در شعرهای دیگر و جهانهای شاعرانه دیگر نکات دیگری مطرح میشود. ایراد کار اینجاست که بعضی از ما بزرگترها فکر میکنیم کودکان درک نمیکنند و باید حتماً مستقیم به آنها بگوییم هرکی به گل دست بزنه/ شاپره نیشش میزنه!!! درصورتی که بچهها میفهمند و خیلیوقتها از ما بزرگترها چند گام جلوتر هم هستند.”