مقالات دانش‌افزایی

تأثیر والدین بر رشد کودکان پیش دبستانی

کودکان ۴ تا ۶ ساله به شدت تحت تأثیر رفتارها و الگوهای والدینی قرار دارند و در بسیاری از جنبه‌های زندگی خود را از آن‌ها تقلید می‌کنند.

کودکان از والدین خود یاد می‌گیرند که چگونه با دیگران تعامل کنند. رفتارهایی مانند احترام، ادب و نحوه برخورد با دیگران در موقعیت‌های اجتماعی را به طور مستقیم از والدین تقلید می‌کنند. نحوه صحبت کردن، انتخاب کلمات و عادات گفتاری والدین به سرعت توسط کودک تقلید می‌شود. این موارد شامل الگوهای گفتاری، اصطلاحات خاص و نحوه بیان احساسات است.

الگوهای غذایی و ترجیحات والدین در غذا خوردن می‌تواند تأثیر زیادی بر عادات غذایی کودک داشته باشد. کودک ممکن است غذاهایی را که والدینش می‌خورند را انتخاب کند و به همان شیوه غذا بخورد. همچنین نحوه مدیریت احساسات و واکنش به موقعیت‌های استرس‌‌زا یا احساسی و عاطفی توسط والدین به کودکان نشان داده می‌شود. کودکان ممکن است از والدین تقلید کنند که چگونه احساسات خود را بیان کنند یا با موقعیت‌های احساسی برخورد کنند.

والدین به عنوان الگوهای اصلی در انتقال ارزش‌ها و اصول اخلاقی به کودک عمل می‌کنند. کودک ممکن است رفتارهایی مانند صداقت، همدلی  و محبت را از والدین خود یاد بگیرد و در رفتارهای خود به کار ببندد. کودک ممکن است از والدین در انتخاب فعالیت‌های تفریحی و علاقمندی‌های خود تقلید کند؛ مثل کتاب خواندن، تماشای تلویزیون یا شرکت در فعالیت‌های ورزشی.

در کل کودکان در این سنین به شدت تحت تأثیر الگوی والدین هستند که در شکل‌گیری شخصیت و عادت آن‌ها نقش مهمی را ایفا می‌کند.

انواع سبک‌های فرزندپروری

سبک‌های فرزندپروری به چهار دسته تقسیم می‌شوند که هر یک ویژگی‌ها و تأثیرات متفاوتی بر رشد کودک دارند. این سبک‌ها توسط روانشناسان به ویژه دایانا بامرید تعریف شده‌اند.

سبک فرزندپروری مستبدانه: این سبک بر کنترل نظم تأکید زیادی دارد و والدین از قدرت و اقتدار خود برای وضع قوانین سخت و محدودیت‌های فراوان استفاده می‌کنند. محبت و تعامل عاطفی کمتری نشان می‌دهند و معمولاً انتظار دارند که کودک بدون سؤال کردن از قوانین پیروی کند. در این سبک قوانین سخت و غیرقابل تغییر هستند و استفاده از تنبیه‌های سخت برای اصلاح رفتار وجود دارد. کمبود حمایت عاطفی و گفتگو با کودک وجود دارد و تأکید بر اطاعت بدون چون و چرا از والدین است. در اثر این سبک فرزندپروری اعتماد به نفس پایین، ترس از شکست یا اشتباه و رفتارهای پرخاشگرانه یا برعکس رفتار بیش از حد مطیع در کودکان دیده می‌شود.

سبک فرزندپروری سهلگیرانه: در این سبک والدین محبت زیادی به کودک نشان می‌دهند، اما کنترل نظم کمی اعمال می‌کنند. آن‌ها قوانین کمتری وضع می‌کنند و معمولاً به کودکان اجازه می‌دهند که به راحتی هرچه می‌خواهند انجام دهند. والدین سهل‌گیر به ندرت از تنبیه استفاده می‌کنند و بیشتر دنبال راضی کردن کودک هستند. کمبود قوانین و محدودیت‌ها، آزادی بیش از حد برای کودک، تمرکز بر رضایت و شادی کودک در لحظه، محبت زیاد و گاهی افراطی از ویژگی‌های این سبک فرزندپروری است. در این سبک ناتوانی در پذیرش قوانین و محدودیت‌ها، رفتارهای خودخواهانه، مشک در تعامل با دیگران و مشکل در کنترل احساسات و رفتار در کودکان شکل می‌گیرد.

سبک فرزندپروری بی‌تفاوت: در این سبک والدین از نظر عاطفی و فیزیکی حضور چندانی در زندگی کودک ندارند و نقش کمی در تربیت او ایفا می‌کنند. این والدین ممکن است به دلیل مشغولیت‌های شخصی یا مشکلات روانی از فرزندپروری غافل شوند. از ویژگی‌های این سبک فرزندپروری نبود قوانین یا انتظارات روشن، کمبود محبت و حمایت عاطفی، نبود هدایت و راهنمایی در زندگی کودک است.

سبک فرزندپروری مقتدرانه: در این سبک والدین نقش متعادلی بین محبت و کنترل ایجاد می‌کنند. آن‌ها هم قوانین و انتظارات روشنی دارند و هم در عین حال به نیازها و احساسات کودک توجه می‌کنند. این والدین از استدلال برای توضیح دادن تصمیمات خود استفاده می‌کنند و کودک را تشویق به مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها می‌کنند. در این سبک فرزندپروری قوانین مشخص ولی انعطاف‌پذیر است و تعامل مثبت و احترام به عقاید کودک و استفاده از تشویق و حمایت عاطفی برای کودک وجود دارد. در نتیجه این نوع سبک فرزندپروری رشد اعتماد به نفس و عزت نفس بالا، توانایی حل مسئله و مهارت‌های اجتماعی مناسب و توانایی تطبیق با چالش‌های مختلف زندگی ایجاد می‌شود.

رشد زبانی در کودکان پیش دبستانی

رشد زبانی در انسان‌ها فرایندی است که از مراحل آغازین زندگی شروع می‌شود. نوزادان بدون دانستن هیچ زبانی زندگی‌شان را آغاز می‌کنند ولی در طول ۱۰ ماه می‌توانند آواهای گفتاری را تشخیص دهند و ونگ ونگ کنند. رشد زبانی و کلامی در طول عمر مراحل مختلفی دارد و معمولاً رو به پیشرفت است.

عوامل متعددی وجود دارند که می‌توانند تأثیرات مثبت یا منفی بر رشد زبان کودک داشته باشند. عوامل درونی مثل شنوایی طبیعی، سلامت دستگاه گویایی، حافظه شنوایی، دقت، هوش، نداشتن بیماری مزمن، عدم وجود ضایعات عصبی و برخورداری از تعادل عاطفی است و عوامل بیرونی شامل محبت، پذیرش، امنیت، روابط سالم خانوادگی، داشتن آزادی و عدم ایجاد فشار برای یادگیری و انتظار بیش از حد برای پیشرفت کودک، وقت کافی گذاشتن برای کودک و انتظارات مناسب با استعدادهایش از اوداشتن، تشویق به ابراز احساسات و عقاید شخصی. پژوهش‌های مختلف نشان دادند که رشد تکلم دختران سریع‌تر از پسران است و دختران به طور متوسط کمی پیش از پسران سخن گفتن را آغاز می‌کند.

رشد تکلم کودک رابطه مستقیمی با میزان هوش وی دارد. مطالعات نشان می‌دهد که رشد سریع‌تر تکلم و خزانه قوی واژگان در کودکان تیزهوش بیشتر است. کودکانی که با بزرگسالان معاشرند نسبت به گروه دیگر از نظر رشد کلامی پیشرفته‌ترند و این پیشرفت را هم در تعداد واژگان و هم در ساختار کلامی خود نشان می‌دهند. کودکانی که بیشترین ارتباط را با هم سن و سال‌های خود دارند بیشتر به بازی می‌پردازند و کمتر از گفتگو استفاده می‌کنند. در واقع هر چقدر میزان تشابه کودکان معاشر با یکدیگر بیشتر باشد، رشد کلامی آن‌ها کمتر است. صحبت کردن با بزرگسالان و خواندن کتاب برای کودک می‌تواند رشد زبانی او را افزایش دهد. کیفیت ارتباط والدین با کودک و میزان وقتی که برای او اختصاص می‌دهند و نوع سرگرمی‌هایی که در خانواده برای صرف اوقات فراغت او دارند، در رشد زبانی کودک مؤثر است. وضعیت اقتصادی خانواده و امکاناتی که برای کودک مهیا می‌گردد نیز در سرعت سخن  گفتن و رشد زبانی کودک مؤثر است.

توصیه‌هایی برای والدین و مربیان:

کودکان پیش دبستانی به مهارت‌های متنوعی نیاز دارند که به تقویت زبان و ارتباطات آن ها کمک می‌کند.

این مهارت‌ها شامل شنیدن و فهمیدن و پاسخ دادن به زبان گفتاری دیگران، یادگیری نحوه تولید صداها و کلمات به صورت درست و واضح، گسترش دایره واژگان از طریق یادگیری کلمات جدید و معانی آن‌ها، توانایی ساختن جملات ساده و درک ساختارهای گرامری پایه، توانایی برقراری ارتباط با دیگران که شامل گوش دادن و پاسخ دادن به صحبت‌های آن‌ها می باشد و توانایی روایت داستان‌ها و تجربیات شخصی به صورت جذاب و خلاقانه، هچنین ارتباط غیر کلامی برای تقویت پیام‌ها، که همه این مهارت‌ها از طریق فعالیت‌های روزمره مثل خواندن کتاب، بازی‌های زبانی، خواندن شعر و سرود، گفتگو با کودکان می‌تواند ایجاد شده و در رشد وی مؤثر باشد.

رشد اخلاقی در دوران پیش دبستانی

رشد اخلاقی در طول زندگی به معنای تکامل و تغییر ارزش‌ها، باورها و اصول اخلاقی فرد در طول زمان است. عوامل مختلفی از جمله تجربیات شخصی کودک، تربیت خانوادگی، آموزش، محیط اجتماعی و فرهنگی و تحولات روانی و شناختی فرد، این روند را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

تأثیر والدین و خانواده در شکل‌گیری ارزش‌های اخلاقی اولیه بسیار زیاد است. به جز آن آموزش رسمی و غیر رسمی نیز نقش مهمی در توسعه تفکر اخلاقی و توانایی فرد برای تحلیل مسائل اخلاقی پیچیده دارد. تعاملات اجتماعی و مواجهه با موقعیت‌های جدید و چالش‌های اخلاقی می‌تواند موجب تکامل و تغییر در ارزش‌های اخلاقی کودک شود. رشد اخلاقی در کودکان ۴ تا ۶ ساله یک مرحله مهم از توسعه شخصیت آن‌ها است. در این سن کودکان در حال یادگیری و درک مفاهیم اخلاقی و اجتماعی هستند و به تدریج شروع به فهمیدن تفاوت بین درست و غلط می‌کنند.

کودکان در این سن به تدریج قوانین و مقررات را می‌فهمند. اما اغلب، آن‌ها را خشک و بدون انعطاف و از طریق مشاهده و تقلید از بزرگترها دنبال می‌کنند. در این مرحله کودکان اغلب از قوانین پیروی می‌کنند که به دلیل ترس از تنبیه و یا امید به دریافت پاداش است. کودکان در این سن تمایل زیادی به تقلید از بزرگترها دارند به ویژه والدین و مربیان و کسانی که برایشان نقش الگو دارند. بازی‌های گروهی و تعامل با همسالان به کودکان کمک می‌کند تا مهارت‌های اجتماعی و اخلاقی را یاد بگیرند، آن‌ها را تمرین کنند و قوانین اخلاقی را در بازی رعایت کنند.

توصیه‌هایی برای مربیان و والدین:

والدین و مربیان می‌توانند از طریق ارائه الگوی مناسب به کودک در درک مفاهیم اخلاقی مثل صداقت، احترام و مهربانی کمک کنند. کودکان را تشویق کنند تا درباره احساسات خود در موقعیت‌های اخلاقی صحبت کنند.  به کودک فرصت دهند تا در موقعیت‌های مختلف تصمیم‌گیری کند و متوجه عواقب تصمیم خود از نظر اخلاقی باشد. داستان‌ها و بازی‌ها می‌توانند ابزارهای مؤثری برای آموزش مفاهیم اخلاقی به کودکان باشند. این فعالیت‌ها می‌تواند به کودک کمک کند تا از طریق شخصیت‌ها و موقعیت‌های داستانی با اصول اخلاقی بیشتر آشنا شوند.

رشد جنسی در کودکان پیش دبستانی

رشد جنسی در دوران کودکی به معنای تکامل تدریجی آگاهی و درک کودک از جنسیت و بدن خود و روابط بین دو جنس است. این رشد بخش طبیعی از فرایند رشد کلی کودک است و شامل تغییرات فیزیکی، شناختی و روانی می‌شود که در طول سال‌های کودکی و نوجوانی رخ می‌دهد. برخلاف دوران بلوغ که شامل تغییرات فیزیکی مشخصی است رشد جنسی در دوران کودکی بیشتر به شکل آگاهی و کنجکاوی در مورد بدن و نقش‌های جنسیتی ظاهر می‌شود.

عوامل مؤثر بر رشد جنسی کودکان شامل تربیت خانوادگی است که معمولاً نحوه پاسخگویی والدین به سؤالات جنسی و ارائه اطلاعات مناسب توسط والدین را در بر می‌گیرد که می‌تواند درک سالم و متعادلی از جنسیت به کودک بدهد.

محیط اجتماعی و فرهنگی که کودک در آن رشد می‌کند نیز تأثیر زیادی در دیدگاه‌ها و باورهای جنسی او دارد. فرهنگ، رسانه‌ها و تعاملات اجتماعی می‌تواند دیدگاه خاصی در مورد جنسیت و روابط جنسی به کودک بدهد. آموزش مناسب و متناسب با سن کودک درباره بدن خود، جنسیت و روابط جنسی نیز می‌تواند به وی کمک کند تا اطلاعات سالمی پیدا کند. این اطلاعات می‌تواند شامل موضوعاتی مثل حریم خصوصی، احترام به بدن و جنسیت دیگران و تفاوت‌های جنسیتی باشد. در این دوره کودکان به تدریج درک بیشتری از بدن خود پیدا می‌کنند و کنجکاوی‌های طبیعی در مورد تفاوت‌های جنسی و عملکردهای بدن دارند.

توصیه‌هایی برای مربیان و والدین:

شناخت ویژگی‌های رشدی کودک، ارائه اطلاعات به زبان ساده و قابل فهم بدون استفاده از اصطلاحات پیچیده یا اطلاعات غیر ضروری، آموزش مرزهای بدنی و دادن اطلاعات در مورد قسمت‌های خصوصی با نام‌های درست و علمی اندام‌ها، آموزش احترام به بدن به معنی اینکه هیچکس نباید بدن کودک را بدون رضایت او لمس کند، تقویت اعتماد به نفس در کودک و آموزش نه گفتن به او، الگوی مناسب بودن برای رفتارهای سالم و محترمانه جنسی، نظارت بر منابع اطلاعاتی که در دسترس کودک قرار می‌گیرد مثل دوستان، تلویزیون یا شبکه‌های اجتماعی و پاسخگو بودن در برابر کنجکاوی‌های طبیعی کودک در یک فضای امن و حمایتگر بر عهده والدین و مربیان است.

رشد عاطفی- هیجانی در کودکان پیش دبستانی

رشد عاطفی- هیجانی در کودکان ۴ تا ۶ ساله یکی از جنبه‌های مهم تکامل در این دوره است. در این سنین کودکان با چالش‌های جدیدی روبرو می‌شوند که بر نحوه ابراز احساسات، مدیریت هیجانات و تعاملات اجتماعی آن‌ها تأثیر می‌گذارد. تغییرات عمده‌ای که در رشد عاطفی رخ می‌دهد شامل موارد مختلفی است؛ مثلاً کودکان احساسات مختلف را تشخیص می‌دهند و نامگذاری می‌کنند. آن‌ها می‌توانند احساساتی مانند شادی، غم، خشم و ترس را تشخیص دهند و در مورد آن صحبت کنند. همچنین می‌توانند احساسات خود را از طریق کلمات، بازی‌ها، نقاشی و حتی داستان سرایی بیان کنند. در این سن رشد همدلی در کودک اتفاق می‌افتد. کودک شروع به درک احساسات و نیازهای دیگران می‌کند. این توانایی به وی کمک می‌کند تا به تدریج همدلی بیشتری نسبت به دیگران نشان دهد و در موقعیت‌های اجتماعی حساس‌تر و مهربان‌تر باشد. همچنین ممکن است سعی کند به دوستان یا اعضای خانواده کمک کند یا به آنن‌ها در موارد خاص دلداری دهد. در سنین ۴ تا ۶ سال کودکان به تدریج توانایی بیشتری در کنترل هیجانات خود پیدا می‌کنند. آن‌ها ممکن است در مواجهه با ناکامی یا خشم به جای نشان دادن واکنش شدید بیشتر تحمل کنند و راه حل‌هایی برای حل مشکل خود پیدا کنند. کودکان در این سن به تدریج می‌آموزند که چگونه برای رسیدن به خواسته‌هایشان صبر کنند. در این سن کودکان با یادگیری مهارت‌های جدید مثل مهارت‌های حرکتی، گفتاری و اجتماعی احساس خود کارآمدی بیشتری می‌کنند و بیشتر تمایل به انجام کارها به تنهایی دارند.

در این دوره کودکان درک بهتری از قواعد و ارزش‌های اجتماعی پیدا می‌کنند. آن‌ها یاد می‌گیرند که رفتارهایشان پیامدهایی دارد و باید به قوانینی که توسط والدین، مربیان یا جامعه وضع شده احترام بگذارند. کودکان شروع به تجربه احساساتی مانند گناه و پشیمانی در پی رفتارهای نادرست خود می‌کنند. این احساسات بخشی از رشد عاطفی آن‌ها است که به ایجاد وجدان و پای‌بندی به اصول اخلاقی کمک می‌کند. در این سن روابط با همسالان و دوستی‌ها اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و کودکان شروع به ایجاد روابط دوستانه پایدارتر و عمیق‌تری می‌کنند. کم کم مهارت‌های حل تعارض را می‌آموزند و برای حل مشکل خود به تنهایی  و بدون کمک بزرگ‌ترها عمل می‌کنند.

توصیه‌هایی برای والدین و مربیان :

والدین باید محیطی امن و محبت آمیز برای کودکان فراهم آورند تا بتوانند احساسات خود را آزادانه ابراز کنند و در شرایط اضطراری به والدین خود کمک کنند و بهتر با این احساسات کنار بیایند و مهارت‌های تنظیم هیجان را در خود رشد دهند.

والدین و مربیان با نشان دادن رفتارهای مناسب عاطفی مثل آرامش در مواجهه با استرس و ابراز محبت به کودکان نشان می‌دهند که چگونه احساسات خود را مدیریت کنند. والدین و مربیان باید فضایی امن ایجاد کنند تا کودکان تشویق شوند که احساسات خود را به صورت کلامی بیان کنند. گوش دادن به کودک و پاسخگویی به نیازهای عاطفی وی مثل نیاز به توجه، محبت و حمایت سبب تقویت اعتماد به نفس و رشد احساس ارزشمندی در کودک می‌شود.

نشان دادن الگوی درست و یاد دادن راه‌های مناسب برای حل مشکلات و اختلافات به کودک کمک می‌کند تا مهارت‌های حل تعارض را یاد بگیرد و روابط مثبت‌تری را با دیگران برقرار کند.

با انجام این اقدامات والدین و مربیان می‌توانند به بهبود سلامت عاطفی-هیجانی کودکان کمک کنند و آن‌ها را برای مواجهه با چالش‌های آینده آماده کنند.