مشکلات و اختلالات رایج در کودکان

ناخن جویدن

ناخن جویدن در کودکان یکی از رایج‌ترین عادات عصبی است که معمولاً در سنین کودکی اغلب از ۳ تا ۱۲ سالگی مشاهده می‌شود. این رفتار در اصطلاح روانشناسی اونیکوفژی نام دارد که به عمل ناخودآگاه یا آگاهانه کودک در جویدن یا کندن ناخن‌ها و گاهی پوست اطراف آن اشاره دارد.

ناخن جویدن در کودکان می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. تغییرات محیطی مثل ورود به مدرسه جدید یا تولد خواهر یا برادرجدید و … یا تنش‌های روزمره می‌تواند سبب این عادت بشود. زمانی که کودک فعالیتی ندارد یا حوصله‌اش سر رفته ممکن است به این رفتار روی بیاورد. برخی از کودکان از بزرگترها یا همسالانی که ناخن می‌جوند تقلید می‌کنند. ناخن جویدن ممکن است برای کودک حس آرامش یا کاهش تنش ایجاد کند. در برخی از موارد این رفتار می‌تواند نشانه‌ای از مشکلات عمیق‌تر مثل اضطراب جدایی باشد.

ناخن جویدن اثرات فیزیکی، اجتماعی و روانی مختلفی برای کودک به همراه دارد. مانند آسیب به ناخن‌ها و پوست اطراف آن و افزایش خطر عفونت به دلیل زخم‌های کوچک در اطراف ناخن و همچنین آسیب به دندان‌ها و لثه‌ها در صورت ادامه این رفتار. ممکن است باعث خجالت یا کاهش اعتماد به نفس در کودک شود به ویژه اگر توسط همسالان مورد توجه قرار بگیرد. در نهایت ادامه این رفتار می‌تواند نشان‌دهنده استرس یا اضطراب پنهان باشد که نیاز به توجه و یا حتی درمان دارد.

توصیه‌هایی برای والدین و مربیان:

در ابتدا بررسی کنید که آیا کودک در معرض استرس یا تغییرات محیطی قرار دارد؟ محیطی آرام و حمایتی برای کاهش اضطراب کودک فراهم کنید. کودک را با فعالیت‌های جذاب و خلاقانه مشغول کنید تا فرصت ناخن جویدن را نداشته باشد. به کودک کمک کنید تا از روش‌های دیگر برای کاهش استرس خود استفاده کند؛ مانند استفاده از توپ استرس. برای ترک ناخن جویدن پاداش‌های کوچکی برای او در نظر بگیرید. اگر این عادت با وجود تمام تلاش‌ها ادامه یافت از مشاوره روانشناس کودک استفاده کنید.

خجالتی بودن

خجالتی بودن در کودکان ۴ تا ۶ ساله موضوعی طبیعی است که اغلب در این سنین اتفاق می‌افتد. اما اگر این خجالت به حدی برسد که کودک نتواند به طور طبیعی با دیگران تعامل کند، والدین و مربیان باید به دنبال راه حل‌هایی برای کمک به کودک باشند.

خجالتی بودن در کودکان ۴ تا ۶ ساله امری رایج است اما با حمایت مناسب و استفاده از تکنیک‌های مؤثر می‌توان به کودک کمک کرد تا بر این مشکل غلبه کند و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند. مهم‌ترین نکته این است که به کودک زمان داده شود و او را تشویق کنید تا با موقعیت‌های اجتماعی به صورت مثبت برخورد کند.

برای کمک و حمایت از کودکان خجالتی بهتر است این موارد را رعایت کنید: کودک باید احساس امنیت و حمایت کند. محیط خانه و مدرسه باید به گونه‌ای باشد که کودک بتواند بدون ترس و نگرانی احساسات خود را ابراز کند. بازی‌های نمایشی یا نقش بازی کردن با کودک می‌تواند به او کمک کند تا در موقعیت‌های اجتماعی مختلف تجربه کسب کند و یاد بگیرد چگونه واکنش نشان دهد. هر بار که کودک با موفقیت در موقعیت اجتماعی مواجه می‌شود حتماً باید او را تشویق کنید تا اعتماد به نفس او افزایش پیدا کند. کودک خجالتی ممکن است برای انطباق با موقعیت‌های جدید به زمان بیشتری نیاز داشته باشد؛ پس این زمان باید به او داده شود تا به افراد و موقعیت‌های جدید عادت کند. والدین و مربیان می‌توانند با نمایش رفتارهای اجتماعی مثبت به کودک نشان دهند که چگونه می‌توان در موقعیت‌های مختلف اجتماعی رفتار کرد. برخی از کودکان نیاز به یادگیری مهارت‌های اجتماعی دارند مثل دوست‌یابی، مهارت شروع گفت‌وگو و برقراری ارتباط.

بهتر است که از گفتن اینکه کودک خجالتی است خودداری کنید زیرا برچسب زدن ممکن است باعث تقویت این رفتار شود و کودک به مرور زمان باور کند که نمی‌تواند در موقعیت‌های اجتماعی موفق باشد. اگر خجالت کودک بسیار شدید است و روی فعالیت‌ها و زندگی روزمره او تأثیر منفی می‌گذارد مراجعه به یک روانشناس کودک می‌تواند بسیار مفید باشد.

پرخاشگری در کودکان پیش دبستانی

پرخاشگری در کودکان یکی از موضوعات مهم در رشد روانی و اجتماعی آن‌ها است و می‌تواند تحت تأثیر عوامل متعددی قرار گیرد. پرخاشگری در واقع به رفتارهایی اشاره دارد که قصد آسیب رساندن به دیگران را دارند چه به طور فیزیکی مثل زدن یا هول دادن و چه به صورت کلامی مثل ناسزا گفتن یا تهدید کردن. این رفتارها در طول رشد کودک و تحت تأثیر مراحل مختلف زیستی، عوامل محیطی و تجربیات او تغییر می‌کند.

در دوره پیش‌دبستانی پرخاشگری معمولاً به دلیل ناکامی یا ناتوانی در بیان نیازها و خواسته‌ها شکل می‌گیرد. کودکان در این سن ممکن است به خاطر ناتوانی در کنترل احساسات خود به رفتارهای پرخاشگرایانه روی آورند. این رفتارها ممکن است شامل زدن، هول دادن یا گرفتن اسباب بازی از دیگران باشد. این نوع پرخاشگری بیشتر فیزیکی است زیرا کودکان هنوز به خوبی مهارت‌های اجتماعی و زبانی برای حل و فصل تعارضات نیاموخته‌اند.

عوامل زیستی در میزان پرخاشگری کودکان تأثیر می‌گذارد و ممکن است برخی از کودکان بیشتر مستعد رفتارهای پرخاشگرایانه باشند. عوامل روانی مانند اضطراب، افسردگی یا عدم کنترل خشم می‌تواند پرخاشگری را تشدید کند. عوامل محیطی مثل محیط خانواده و جامعه می‌تواند الگوی نامناسبی برای یادگیری رفتار پرخاشگرایانه توسط کودک باشد. همچنین رسانه و شبکه‌های اجتماعی مانند تماشای انیمیشن‌ها و فیلم‌هایی که در آن رفتارهای پرخاشگرایانه وجود دارد، می‌تواند الگوهایی از این رفتار را به کودک ارائه دهد.

توصیه‌هایی برای مربیان و والدین:

آموزش مهارت‌های اجتماعی و حل مسئله می‌تواند به کاهش رفتار پرخاشگری در کودکان کمک کند. ایجاد یک محیط امن و محبت آمیز در خانواده که در آن کودک احساس کند مورد توجه و حمایت قرار دارد می‌تواند سبب کاهش رفتارهای پرخاشگرایانه او باشد و همچنین والدین و مربیان به عنوان الگوی رفتاری مثبت می‌توانند رفتارهای احترامی آمیز و سازنده را به کودک نشان  بدهند.

خجالتی بودن

اضطراب جدایی

پرخاشگری